93/12/7
سلام عزیز دلم جیگرم عسلم میخوام چن تا عکس که خونه عزیز دختر عمه فاطمه ازت گرفتو بزارم عصر رفتیم اونجا عمه شیرین اینا هم ده ونیم اومدن ماهم 12/15 بود اومدیم خونه بابایی مغازه س لباس خوابتو پوشوندم بردم اتاق تا خودت بخوابی چون دیگه گفتم دیر وقته خوابت میاد اومدم حال وقتی صدات در نیومد گفتم دیگه خوابیدی دو سه دیقه بعد با صدای پاهات برگشتم دیدم پشت سرمی داری چشماتو میمالی ومیخندی بغلت کردم ببرم اتاق نزاشتی رفتی سراغ تلویزیون گفتی گاتون بعد بردمت اتاق توپتو خواستی آوردم اول پتو متو هردو شو بغل کردی بعد اونارو ول کردی توپ تو بغلت خوابیدی مامان فدای خواب نازت
ایتم عکسات
اینجا پاتو نشون میدی میگی gichi
خودتو اینطوری لوس میکنی وادا درمیاری
اینجا هم کلاتو خودت سرت گذاشتی میریم خونه فدای کلاه گذاشتنت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی